Saturday 8 September 2007

بوق نزنید، راننده خواب است

به دورو برت نگاه می‌کنی. هر چی بیشتر می‌بینی، نگاه می‌کنی، بیشتر می‌بینی آدم‌هایی که از تمام دنیا آرزوی یک هویج ِ فرنگی دارن. یه دور می‌چرخی، می‌بینی کدو‍فرنگی و گوجه‌فرنگی هم هست.

خوب که دقت کنی یه دیوار می‌بینی که جلوش رو یه تابلو نوشته: رنگ خیس است، لطفا احتیاط کنید. می‌ری جلو که مطمئن بشی... .

: اگه دقت کنی، زندگی هم یه چیزی ِ مثل این :

یک نگاه
سلام! چطوری؟ ... خوبی خوشگلم؟
نه!

زندگی من در مرگ ِ غم‌انگیز ِ پسر ِ صدفی گم شده‌است.

پشت یک جعبه انار!

درست در پشت ِ یک کامیون!

0 comments:

Post a Comment