Thursday 29 November 2007

بیا دوستی‌هایم را قسمت کنم

چیزهایی هست که ساخته می‌شه، چیزهایی که نوشته می‌شه، چیزهایی که گرفته می‌شه، چیزهایی هم هست که گفته می‌شه.
نگاه‌هایی که دیده می‌شه.

حس ِ علاقه‌ی ِ وصف ناپذیر ِ من، به تُرک‌هایی که معصومانه و مهربانانه می‌نگرند.
حس ِ وجود عقربه‌های سرد و خشک ِ ساعت ِ دیواری.
پوست ِ سر ِ آفتاب‌خورده‌ای که از ورای ِ موهای ِ کم‌پشت ِ منشی به چشم می‌خورد.
پاهای ِ پر مو؛ و چکمه‌های بلند ِ قفل و بست‌دار.

ساعت‌های ِ پیاپی ِ 2000؛

هر چه که هست، زندگی جریان دارد.
[اما، ...] درست زیستن از هر‌کسی بر نمی‌آید.

احتیاج ِ آدم، عدم ِ آگاهی ...


گاه تشکر‌های شفاهی ِ یک دوست،
آن‌چنان اثر ندارد که یک SMS به دادم می‌رسد.

0 comments:

Post a Comment