صبح که چشم باز کردم،
[ آنگاه که بوی ِ پُرزآلودی بینیام را قلقلک میدهد؛ موجود ِ گرمی احاطهام میکند؛ گوشهایم وزوز میشنوند؛ و زبانم به کامم چسبیده ]
نوای ِ موسیقی در فضا موج میزد؛ نوشتم، اندیشیدم:
به اشیا از نزدیک منگر، درد تو را فرا خواهد گرفت.
1 comments:
از فاصله ی مناسب . همیشه . چاره چیه ؟ همینه خوب : از فاصله ی مناسب نگاه کنید
Post a Comment