Thursday 22 May 2008

در حضور ِ گرمای ِ نمناک ِ سحرگاهی

از زمان‌های ِ دور، ‌از جاهای ِ نزدیک، از هرچه که آشنایی دارد،
از هر آن‌جا که بو خواهد آمد.
در مرکز ِ توجه ِ آدمیان

در امتداد ِ لبخندهای ِ فرشتگان ِ بالای ِ ابر.

هر آنچه پرنده، پرواز ِ در دوردست
زیبایی ِ شب‌های ِ هوشیاری
و حکایت‌های ِ تکراری ِ چسبیدن و ول نکردن.

1 comments:

Anonymous said...

داستان‌ها به طرز احمقانه‌ایی همیشه تکرار می‌شوند.

Post a Comment