Sunday 15 June 2008

خیالات ِ یک دیوانه

هیچ‌کس نمی‌خواهد؛ هیچ‌کس را نمی‌خواهم.

زندگی:

امتداد ِ واژه‌هایی که به خاموشی می‌انجامند
هر حرکت
و آن بی‌تفاوتی ِ محض که گویی پس از مدتی جای ِ همه‌چیز را با هم عوض می‌کند.
سکون ِ ممتد ِ دنیای ِ پرهیاهوی ِ من
انفجار ِ هر‌آنچه که صادقانه می‌پرستی
و سرانجام،‌ اجبار به پذیرفتن ِ واقعیت ِ نبودن ِ یک موجود

از پس ِ چشمانی در سایه؛ چرا هر انسان دروغگو است؟

3 comments:

خشایار said...

ساده است . چون حرف میزنه پس دروغگو هم میتونه باشه

CoRoNa said...

درست به همان دلیلی که یخ می تواند حامل وبا باشد انسان هم می تواند دروغ بگوید.. به همان سادگی که یخ می تواند آلوده شود، انسان هم می تواند دروغگو بشود!

دروغگو را بیشتر دوست داری یا بی تفاوت را؟

آنکه با اشتباه دیدن خرد می کند یا آکه با نا دیدن؟؟؟

Anonymous said...

چگونه میشود به مرد گفت که او زنده نیست ، او هیچوقت زنده نبوده است؟

Post a Comment