Thursday 18 October 2007

پناه می‌برم به خدا از شر ِ شیطان رانده شده

از خودم بدم اومده... یه دفعه یه کاری می‌کنم که از من برنجن. ناراحت می‌کنم، حرف‌های گنده می‌زنم. از اون توی ِ خودم حرف می‌زنم. همه چیز سنگین می‌شه... زندگی سخت می‌شه... آدم‌ها دور می‌شن... .

شاید حقم باشه که همه دوست دران وقتی نیازی دارن زنگ بزنن!


2:41am
من دارم بهترین ها رو می‌بینم... داغ ِ داغم
حالم از خودم به هم می‌خوره. خود-ارضایی ِ این طوری سم‌ه. از خودم بدم می‌آد.


دوستت رو که ناراحت کنی، افسرده می‌شی. این قانون ِ طبیعته ... .

زندگی مجردی مبارک باشد.

0 comments:

Post a Comment