Thursday 17 April 2008

از میان ِ چراغ‌های ِ چشمک‌زن

التماسی که از نگاه می‌بارد. حرکت دست به سوی ِ لب‌ها. حرکت ِ آرام ِ پاها و کیف‌دستی ِ زنانه که آویزان است.

صدای ِ دل‌انگیز ِ کیسه‌ای در باد و انسانی که بر بالای ِ صندلی ِ فلزی ِ سبز نشسته‌است.

امروز آدمیان یک رنگ‌اند. سبز و خاکستری، از نژاد ِ درخت ِ زبان‌گنجشک، از خاکستری ِ آسمان ِ ابری؛ باران نمی‌بارد.

1 comments:

Anonymous said...

فکر کنم یک ضرب المثل چینی است که می گوید: اگه معنی یه متنی رو نفهمیدی کامنت نذار ولی فقط خواستم اشاره کنم که باور یکرنگ بودن انسانها دشوار است ولی خاکستری بودنشان ( اگر که یکرنگ باشند) انکار ناپذیر. و به قول بانوی شعر:" ای یار، ای یگانه ترین یار چه ابرهای سیاهی در انتظار روز میهمانی خورشیدند". چه باک از خاکستری ابر نازا، سبزی زبان گنجشکان را عشق است ، چنانچه یافتید البته

Post a Comment